سری جدید پیامک های طنز و خنده دار 12 اسفند ماه 1391
جدیدترین جوک ها و لطیفه های خواندنی
یه بار اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟
گفت مرگ بگیری مردشور برده …
الهی به تیر غیب گرفتار بشی…
سرت به سنگ لحد بخوره …
لال شی ایشالا آخه این چه حرفیه؟!
داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی…
.
.
.
جا داره از اون دسته دخترانی که با جمله
”همه مردها از یه قماشن“
منو در ردیف، انیشتن و ابوعلی سینا و رازی و مصدق و اینا قرار میدن
تشکر ویژه داشته باشم!
.
.
.
…
بعضی حرف ها را “نباید زد”
بعضی حرف ها را “نباید خورد”
بیچاره دل چه میکشد میان این “زد” و ”خورد”
.
.
.
هر زمان لواشک رو گذاشتى گوشه لــُـپـِت و تونستى نَجُوییــش
یَنـى به نفسِت مــُــسَلط شدی
.
.
.
مامانم باهام لج کرده میگه از بس هر دختری نشونت دادیم یه ایرادی گرفتی
اگه دختر مورد علاقت پیدا شد اسید میپاشم روش!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یکی واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش
یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه
به سویچ پورشه یا مثلا لامبورگینی!
.
.
.
دو تا پسربچه ۴ و ۹ ساله تو فامیلمون داشتن دعوا میکردن
یعنی داداش بزرگه داشت کوچکه رو کتک میزد؛ من رفتم پا در میونی کردم
و کوچیکه رو نجات دادم بعدش همون کوچولوه بهم فوش میده میگه
به تو چه داداشمه! صلاحمو میدونه داره تربیتم میکنه!
.
.
.
تنها در صورتی بوی ادکلن ماندگاره که بوش بد باشه!
.
.
.
یادش بخیر چقد اسکل بودم!
نیم ساعت دست به سینه مینشستم تا مبصر اسمم رو جزء خوبها بنویسه!
بعدم معلم میومد بدون توجه به اسم ها تخته رو پاک میکرد!
و چقد اسکل تر بودم که زنگ بعدی هم دست به سینه مینشستم!
.
.
.
وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم:
اسم: غلام
فامیل: غلامی
غذا: غلام پلو
میوه: غلام سبز
شغل: غلام فروشی
شهر: غلام رود
کشور: غلامستان
گل: غلام بو
اشیا: غلام پلاستیکی
ماشین: همونی که غلام سوار میشه! (اسمشو نمیدونم)
.
.
.
دیشب بابا بزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه، هواپیما تاخیر داشت!
مامان بزرگم نگران بود، عموم میاد دلداریش بده میگه:
این چیزا عادیه، تاخیر داره، نقص فنی پیدا میکنه، سقوط میکنه، نگران نباش!
.
.
.
امروز از سرکار برگشتم خونه میبینم همه باهام سنگینن
هیشکی تحویلم نمیگیره، الان فهمیدم دیشب مادرم خواب دیده من بدون
اجازشون ازدواج کردم …
اصن دقت که میکنم خدارو شاکرم رام داده خونه!
.
.
.
مرد عاشق بشه دنیا رو با خبر می کنه
زن عاشق بشه فقط به نزدیکاش میگه، مرد جدا بشه نزدیک تریناش می فهمن
زن جدا بشه همه دنیا!
.
.
.
دارو عبارت است از عوارضی جانبی که بعضا اثرات درمانی هم دارد
برای رفع این عوارض جانبی داروهای دیگری تجویز می شوند که
خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی می کنند
.
.
.
ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺯﺍﺭ ﻣﯿﺰﺩﻩ:
ﺩﺧﺘﺮﺍﺕ ﮐﻔﺶ ﻧﺪﺍﺭﻥ، ﭘﺴﺮﺕ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﺮﻡ ﻧﺪﺍﺭﻩ، ﺧﻮﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ!
ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯿﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﻟﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺖ
ﻣﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺑﯽ ﺟﻧﺲ ﺑﯿﺎﺭﻩ!!!؟
.
.
.
ﻫﻨﻮﺯ ﻫﯿﭻ ﺑﻮﯾﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﺑﻮﯼ ﺍﺩﮐﻠﻦ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﻭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺭﻗﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ!
.
.
.
گواهی نامه گرفتن مامانم حدود یک سال و نیم طول کشید
قبول که شده بود افسره از مامانم خوشحال تر بود!
.
.
.
دوست و دَست بسیــار است
اما
دَست دوست انـــدک
.
.
.
ﻫﺮ ﻏﻠـﻄﯽ ﺭﻭ ﺍﻧـﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻥ،
ﺍﺳﻤـﺶ ”ﭘﺎﻳـﻪ ﺑـﻮﺩﻥ” ﻧﻴـﺴﺖ
ﺧـَـﺮﻳـَﺘـﻪ!
.
.
.
خودم رو کشتم رفتم مهندسی رباتیک گرفتم
فامیلمون برگشته میگه عقربه بزرگه ساعت خونه مون افتاده، می تونی جا بندازیش!؟
.
.
.
یه روز از بیرون اومدم رفتم رو تخت خوابیدم
مامان و بابام اومدن بالا سرم و با محبت هر چه تمام دست تو موهام کرد و گفت:
الهی قربونش برم …
بعد با یه لحن غم انگیز به بابام گفت: خوب شد دختر نشد وگرنه رو دستمون باد میکرد!
.
.
.
به مامانم میگم من شام بیرون میخورم، هوس فست فود کردم …
میگه نمیخواد، فردا شب هوس کن!
.
.
.
الان 6 ساله که ما یک پنجم تصویر برنامه های تلویزیون رو نمیتونیم ببینیم!!!
آخه مامانم لِیبِلِ روی لامپ تصویر رو نمیذاره بِکَنیم …
.
.
.
با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود
به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم …
داداشم برگشته به فروشنده میگه:
دروغ میگه از صبح به ده نفر دیگه هم همینو گفته، شما منتظر ما نباشین!
.
.
.
خواهر زادم (پنج سالشه) بهم میگه: دلم برات تنگ شده …
ازش می پرسم: دلت برای من تنگ شده یا موبایلم؟
میگه: هم موبایلت هم کامپیوترت!
.
.
.
دماغمو عمل کردم
آوردنم خونه، بابام هی میاد تو اتاقم میگه حیف نبود اون گرز دزد ترسون منو دادی رفت؟
.
.
.
به مامانم میگم چرا همیشه میخوای قسم بخوری جون منو قسم میخوری؟
چرا جونه مهردادو (برادرم) قسم نمی خوری؟
میگه آخه اون طفلک بچه بود زیاد مریض میشد …
.
.
.
اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره،
اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن،
اینایی که عشقشون لباس مشکیه،
اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن،
اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن،
اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن،
اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید،
این لامصبا دزدن!
.
.
.
داداشم نوجوون بود میرفت باشگاه کونگ فو و کشتی، منم اون موقه ها بچه بودم
هر وقت که تو باشگاشون یه فن جدید بهشون یاد میدادن میومد تو خونه رو من اجرا میکرد
منم به ازای هر فن پول میگرفتم
یعنی از کوچیکی من با این سختی پول درمیاوردما!
.
.
.
پسـرا موجـوداتِ شــادی هستـن؛ چـــــــرا؟
۱- اسم فامیلیشـون رو همیشه نگه میدارن
۲- مُکالماتِ تلفـنی شـون ۳۰ ثانیه بیشتر نیست
۳- برای یه سفـر ۵ روزه یه شلوار جین کافیـه
۴- اگر جایی دعوت نشدن قهـر نمیکنن
۵- در طولِ زندگی نیازی به تغییـر مدل مو ندارن
۶- برای ۲۵ نفر در عرض ۲۵ دقیقه سوغاتی میخرن
۷- اگر به مهمونی برن و لباسـشون با دیگری یکی باشه
ضد حال براشون نمیشه بلکه با طرف دوست میشن
.
.
.
روزی دو نفر در جنگل قدم می زدند.
ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد..
یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید.
دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود.
مرد اول به دومی گفت : قرار نیست از شیر سریعتر بدوم. کافیست از تو سریعتر بدوم…
و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت!
.
.
.
از وقتی که شماره شو به بلَک لیست گوشیم انتقال دادم چند ماهی میگذره…
شیش، هفت تا اس داده بود که چند هفته بعد خوندمشون.
اون موقع از دستش عاصی بودم. واقعاً اذیت میکرد.
یه شب با یه شماره دیگه اس داد برا همین نرفت تو بلک لیستم
نوشته بود که اگه میخوای دیگه اس ندم بهت،یه چیزی بگو.
بدون معطلی جواب دادم و همون چیزی رو که میخواست
براش فرستادم چون واقعاً دیگه نمیخواستم اس ام اساشو ببینم.
دیگه ا………س نداد
نمیدونم اصلاً چی شد که اینطور شد. دیگه سراغمو نگرفت
انگار نه انگار که من “هستم”
به هرحال اعتراف میکنم که خیلی دلم برای اس ام اس هاش تنگ شده.
اگه الان اینارو میخونی، ازت میخوام که یه شانس دیگه بهم بدی.
قول میدم بچه ی خوبی بشم!
هم تو مسابقه ها شرکت کنم
هم آهنگ پـیشواز داغ هفته رو انتخاب کنم و حتی با شارژ 168950 ریال
برنده 100 تومن اعتبار هدیه
داخل شبکه شم ..!
ایرانسل دوسِت دارم!
.
.
.
آقا تجربه ثابت کرده …!
اگه بالای سرِ کتری وایستی آبش دیرتر جوش میاد!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که:
توی بیمارستان، یه پرستار از اتاق عمل سریع میاد بیرون و داد میزنه:
آقای دکتر؟ آقای دکتر؟ بیمار داره از دست میره
من درحالی که لبخندی پر معنا ب رلب دارم سرمو میندازم پایین و از توی کشو دستکشمو در میارم
پرستار بلندتر و با التماس میگه: آقای دکتر عجله کنید، قلبش از حرکت ایستاده
من بازهم با لبخندی معنا دار دستکشارو دستم میکنم
ایندفعه همه ی پرستارا و دکترا از اتاق میریزن بیرون و فریاد میزنن آقای دکتر آقای دکتر بیمار داره میمیره
من که دسکشامو دستم کردم با خونسردی به چهره ی تک تکشون نگاه میکنم و میگم:
آقای دکتر طبقه بالا تشریف دارن
بعد سطل آبو با پام هول میدم جلو و همینجور که دارم زمینو تی میکشم توی مه و غبار ناپدیدشم
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که در بعضی شرایط بحرانی یا ساعت برنارد داشته باشم
یا قولِ چراغ جادو (این یکی واقعن از فانتزیامه….)
.
.
.
یکی از فانتزیهام اینه وقتی دارم از پل هوایی رد میشم
یه دفه بشکنه و بیفتم… آخ چه حالی میده!!!!
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه سر امتحان الکی هی کفه دستمو نگا کنم
مراقب احساس زرنگی کنه بیاد خفتم کنه ببینه هیچی کفه دسم نیست….
بعد بش بگم زرشک! ضایع شدی؟؟؟
اصن به عشق همین حرکت میرم دانشگاه
.
.
.
یارو A: پراید خریدم
یارو B: مدلش چنده؟؟
A: قرمزه
B: گرون خریدی!
.
.
.
مادر شوهر ها میگن: عروس مثل لیمو شیرینه اولش شیرینه، آخرش تلخه!
ولی لیمو شیرین تا زمانی شیرینه که کارد به جیگرش نخورده باشه.
.
.
.
همیشه فکر میکنم یه چیزی تو یخچال هست و من ازش بی خبرم!!!
ولی هرچی میگردم پیداش نمی کنم….
شما چطور؟
.
.
.
خواهر دوستم 3، 4 سالشه رفته بود تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی میکرد یهو اومد بیرون
زد زیر گریه، پرسیدیم چی شده:
گفت عروسکام منو بازی نمیدن
من
دوستم
عروسکا
فک و فامیله داریم؟
.
.
.
انشای این هفته
علــــم بهــــتر اســت یـا پــــــــــراید…؟
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By moisrex :.